- درمان بردن (پَ گَ تَ)
درمان پذیرفتن. درمان پذیری. درمان یافتن. برتافتن و تحمل کردن دارو و معالجه و مداوا:
عاشق آشفته فرمان چون برد
درد درمان سوز درمان چون برد.
عطار
عاشق آشفته فرمان چون برد
درد درمان سوز درمان چون برد.
عطار
